سلام
تولدم مبارک،چه تولد ویژه ای شد امسال فردا هفتمین روز جنگه اتفاقا من بچه ی جنگ هم هستم توی روزهای موشک و آژیر خطر جنگ‌ ایران و عراق به دنیا اومدم و حالا توی دهه چهلم زندگی و میانسالی وقتی دیگه زود عصبانی نمیشم،لجم در نمی یاد،از قبل بسیار بسیار بسیار اسلوموشن تر شدم با بحران چهل سالگی کنار اومدم رسیدم به روزهایی که هر روزش مثل یک سال میگذره درسته که جنگ الان لشکر کشی فیزیکی نداره اما به مراتب از سلاح های کشتار جمعی خفن تری استفاده می شه مرگ شده یک مگس سمج که دنبالمون توی شهر راه افتاده تولدم امسال خیلی خاص بود بوی دود و باروت و دلهره می داد توی تهرانی که خالی از هیاهو شده.

نه از کیک تولد خبری هست نه از جیغ و دست و کف و هورا یک شمع سفید روشن کردم و آرزو کردم این تق و توق ها زود تموم بشه صلح بشه و ضد هوایی ها و موزیک های مافوق پیشرفته اونقدر توی انبار ها بمونند که زنگار بگیرند الهی آمین.

همه اداره ها تا دوم تیر دور کار شدند به بچه ها گفتیم دور کار هستند اما از حق نگذریم ۸۰ درصد توی خبرگزاری حاضرند تجربه کار کردن توی شرایطی جنگی هم رفت توی کارنامه ابن همه سال خبرنگار بودن تپش قلب گرفتم و دیگه نمی تونم قهوه بخورم حالا با لیوان چای تازه دم کم رنگ ایستادم پشت پنجره بزرگ رو به خیابانی که حتی توی تعطیلات پنج روز اول نوروز هم ترافیک داشت و حالا خالی از ماشین است و به ستون دور خاکستری رنگی که دست ساختمان های بلند رفته به آسمون نگاه می کنم همه چی طبق روال انجام میشه بچه ها دارن خبر و گزارش می نویسند هر چند اولویت خبرهای این روزها اخبار جنگ و فعال شدن ضد هوایی و پرواز پهپاد هاست توی جلسه برای بچه های تحریریه پاداش خوش خدمتی در مواقع بحران تصویب میشه و من چقدر خوشحالم که با یک تیم حرفه ای دونه های تسبیح عمر کاریم سپری میشه.

دکتر زمردیان کمپین کمک راه انداخته همه ی آدم هابی که احتیاج به کمک دارند مامان بزرگ ها و بابا بزرگ های تنهایی که خرید مایحتاج روزانه احتیاج دارند بیمار هایی که دارو هاشون تموم شده حتی آدم هابی که این روزها دلشون گوش شنوا میخواد که فقط حرف هاشون رو بشنوه دکتر میگه ما مردم به غیر از خودمون هیچ کسی رو نداریم و چقدر درست میگه

اینترنت بین المللی قطع شده تلگرام و فیس بوک و اینستاگرام و...در دسترس نیست یک جور کثافتی کلافه ام دوستام پیام های تبریک تولدم رو پیامکی برام فرستادند تند تند آب دهانم رو قورت میدهم بلکه بغضم بره پایین تر واقعا دنیا چه بازی هایی سرمون در آورد هعی روزگار

امروز روز هفتم جنگ است،جنگ چه سه حرفیه مخوفی دوست ندارم برای جنگ برای این تق و توق ها روزشمار بنویسم صدای انفجار برایم عادی شده چه زود خودم امروز تعجب کردم که چرا با صدای انفجار مهیبی که نمی دانم از کدام طرف بود یک متر بالا نپریدم ابن انفجار ها صدای روزهای جوانی ماست ابن ویرانی هزار سال طول می کشد که دوباره بازسازی شوند هر چند تل آوار ابادان و خرمشهر با گذشت این همه سال از زمان پایان جنگ ایران و عراق همچنان باقی است.


پ.ن۱:تو همیشه و هنوز مال من هستی
پ.ن۲:من هنوز منتظرم و این انتظار فرسوده ام کرده
پ.ن۳:کاش همه چی برگرده به یک هفته قبل