آخرین پست ۱۴۰۲
سلام
اسفند هم رسید به روزه آخرش سال ۱۴۰۲ هم داره چمدون هایش رو می بنده که خاطره بشه و من هیچ حسی بهش ندارم نه تنها به سالی که داره میره حسی ندارم درباره سال جدیدی که قراره از راه برسه هم هیچ حسی ندارم این بی حس بودن هم قطعا به سن و سال ربط داره از سال گذشته خاطره پر رنگ سفر ها برام مونده هر چی سفرها یکهویی و بدون برنامه اتفاق افتادند شیرین تر و دلچسب تر بودند.با خواهرم طی یک هفته اون هم بعد از ساعت های کاری خونه تکونی کردیم فرش ها رو دادید قالیشویی و دیشب آوردند خواهرم امسال مادر شوهرش رو از دست داد و حتما باید برای مراسم سال تحویل میرفت کرمانشاه برای همین هم تند تند خرید کردیم و امشب راهی شد.
بچه های دانشگاه رسما از زمان انتخابات مجلس دیگه سر کلاس نیومدند همون هفته فقط من رفتم و بعدش هم دیگه نرفتم از دانشگاه هم خبری نیست چند تا مبحث کاربردی رو زمان کرونا که کلاس ها مجازی بود با کمک سعید و مریم ساخته بودم که همون ها رو توی گروه کلاسی فرستادم می دونم که کسی نمی بینه و به کارش نمی یاد ولی خب دام می سوزه این بچه ها یک عالمه شهریه میدهند. اولین کلاسم در سال جدید میشه هفته آخر فروردین هیچ وقت فکرش رو نمی کردم این همه دانشگاه برام بیمزه و بی نمک باشه.
داشتم فکر می کردم به اتفاق های امسال یادم اومد که امسال دو تا دوست جدید بیشتر نداشتم،واقعا چرا این همه در دوست شدن با آدم ها محتاط شدم خودم باورم نمیشه این حجم از بی دوستی رو بر نمی تابم والا
دلم یک اتفاق جدید میخواد یک حال خوب از همون ذوق هابی که تا مدت ها فکر کردم بهش هم باعث میشه قند توی دل آدم آب بشه سال جدید فرصت نو شدنه نه نو شدن رخت و لباس و خورد و خوراک فکر هامون رو باید تو کنیم رویه مون رو نسبت به آدم های مختلف تغییر بدهیم قلبمون رو گرد گیری کنیم اما یادمون باشه آدم به درد نخور همیشه به درد نمیخوره سال نو خر نشینم به آدمهایی که رفتن و دو وزار نمی ارزیدند زنگ بزنیم و تبریک بگیم والا که آدمی که رفته همون بهتر که رفته بخدا.
پ.ن:آرزو می کنم خدا قصه امسالمون رو خوب و قشنگ بنویسه الهی
درخت دافعه دارد که سیب می افتد