کار کار پروانه ها بود
سلام
کماکان میریم دانشگاه و تا پایان وقت کلاس ها حضور داریم ولی دانشجویی سر کلاس نیست دارم یک کتاب می خونم درباره ترور هایی که از بعد از فوت خمینی اتفاق افتاده موضوع کتاب مستند است ولی روایتش افتضاح ترین نوع روایت است ایران هم چاپ نشده توی برلین آلمان چاپ شده به زبان آلمانی بعد ترجمه شده البته یک ترجمه فاجعه با این حال خیلی هیجان انگیزه کتاب خوندن به صورت پی دی اف برام خیلی هیجان انگیز نیست اما در حال حاضر راهکار خیلی بینظیریه برای گذراندن وقت.
توی سرم هزار تا گنجشک عصبانی هست که یک جا بند نمیشوند حرف زدن رو که خیلی دوست داشتم دیگه دوست ندارم یک عالمه فکر و خیال دارم و این دلشوره لعنتی که ول کن ماجرا نیست،داشتم فکر می کردم از همون سالی که پروانه اومدن تهران و بهار رو پر از پروانه کردند دیگه روی خوش زندگی رو ندیدیم بعد از پروانه ها چند تا معدن ریخت یک عالمه آدم بی گناه مردند بعد سیل اومد لرستان و شیراز و استهبان رفت زیر آب بعد هم کرونا شد یکهو همه دنیا پیچید به بازی سه سال هم گذشت درگیر این بیماری آزمایشگاهی مزخرف هستیم چقدر آدم از دست دادیم چقدر دعوا کردیم سر واکسن زدن و نزدن واکسن ایرانی یا خارجی ماسک شد یکی از ملزومات واجب زندگیمون با ماسک خندیدم بعد متوجه شدیم لبها مهم نیست چشم ها که بخنده طرف خوشحال تره، تیر و ترکش های کرونا همچنان ادامه داشت که اعتراض ها بالا گرفت حالا همه دنیا ایران رو می شناسند دیگه کسی ایران رو با عراق اشتباه نمیگیره یک دنیا آدم شاهد داد و بیداد هامون و تلاش هامون توی خیابون هستند اصلا نمی دونم ته این ماجرا چی میشه ولی می دونم کار کار پروانه ها بود اونها که اون بهار هجوم آوردند به تهران روی خوش رو از زندگی هامون بردند.
دلم مسافرت میخواد،بریم کمپ بزنیم با اهالی دوست بشیم خوراکی های محلی بخوریم خونه های روستایی ببینیم یادش بخیر پارسال این روزها دهن همه رستوران های جاده چالوس رو اسفالت کرده بودیم میرزای و عالیجناب و نوروزی و مهستان و ارکیده و...
دلم سفر میخواد
دلم بارون میخواد
دلم آرامش می خواد
دلم پول زیاد میخواد
پ.ن:کاش بیای بنویسی حالت خوبه توی این شلوغی ها دلنگرانت هستم
درخت دافعه دارد که سیب می افتد