سلام
اونقدر حرف زدم و بحث کردم که وقتی تموم شد و اومدم بیرون تا جلوی در ورودی نفسم رو توی سینه حبس کرده بودم همین که پام رسید توی خیابون به آسمون کیپ ابر نگاه کردم پشت یک ماشین پناه گرفتن و تند تند چند تا نفس عمیق کشیدم یک چیزی توی گلوم گیر کرده بود که داشت خفه ام می کرد لابه لای حرف زدن هام و دفاع کردن هام سر سختانه با تک سرفه های خانومانه پیش زده بودم  اما حالا خودم بودم و خدا و خیابون دیگه دلیلی نداشت ادای آزاده مقاوم و با دیسیپلین رو در بیارم من برای خودم که فیلم بازی نمی کنم برای همین هم نفس عمیق کشیدم و بی خجالت اجاره دادم اشک هایم سرازیر بشوند سه ساعت و بیست و هشت دقیقه با یک گروه احمق ۴نفره بحث کردم و تموم شدم .بدون اینکه کم بیارم حرف ها و دفاع ها و توجیهات رو بهش خر فهم کردم و جلسه تموم شد. واقعا چرا این همه دور و برمون آدم های اشتباهی وجود دارند این آدم ها رو چه کسی چینش کرده ؟؟چرا کسی که نهایت ریسک زندگیش نفس کشیدن و پلک زدن و حرف زدن درباره پیاز داغ نگینی و گوجه کبابیه باید مدیر مالی باشه چون داییش وزیر خوبی بود ؟؟چرا اقایی که ای کیوش در حد زیر جلبکه و فرق فارسی حرف زدن و ترکی حرف زدن رو نمی فهمه مدیر اجرای فضای مجازی میشه اون هم فقط به خاطر اینکه باباش با فلان مدیر عامل رفیق گرمابه و گلستان بوده ؟؟چرا واقعا این همه آدم های اشتباهی دور و اطراف مون هستند که فقط هستند که فقط باید پست ها با خودی ها پر بشود.یک عالمه پیاده روی کردم تا حالم جا اومد چقدر خودم رو سرزنش کردم به خاطر بحث کردن با اون آدم های اشتباهی پیر شدم واقعا پیر شدم.

فرش ها رو بردن بشورن بعد از فردا کارگر های نقاش هم می آیند که کار های بتونه کاری و زیر سازی رو انجام بدهند مبل ها رو هنوز نیومدن ببرند خونه مون حسابی رفته توی حال و هوای عید همه هماهنگی ها رو تلفنی انجام دادم و خدایی خانم برادرم خیلی کمک کرد .مامان دیگه نمی تونه کارهای عید رو دست تنها انجام بده باید تا هفته اول اسفند کارها رو انجام بدهم نه اینکه توی اسفند خیلی کارهای مهمی داشته باشم ها نه بابا هیچ کاری ندارم فقط دلم می خواهد روزهای آخر سال برای خودم باشم در اختیار خودم بدون هیاهو بدون استرس خواستم بگم که امسال بهار زودتر به خانه ما اومده انشالله که پاقدمش مبارک باشه دوست ندارم از ۹۶و بدی هایش و سختی هایش باز هم بگم اما به معنای واقعی کلمه امسال سرویس شدم.خدا کنه سال ۹۷ سال قدم مبارک و پر خیر و برکتی باشه الهی آمین .

پ.ن :تلخ‌ترین نوع از دست دادن،
مربوط به کسانی‌ست که هیچوقت بدستشان نیاورده بودیم،
هیچ وقت نداشتیمشان،
هیچ وقت هیچ خاطره ای از آن‌ها بیاد نداریم
اما تا دلتان بخواهد بارها روبه رویمان تجسمشان کرده و از اتفاقات روزمره سخن گفته‌ایم،
با هم بحث کرده‌ایم و گاهی میان همین آرزوی محال،
به آغوششان پناه برده‌ایم...
کسانی که هیچ‌گاه وقتشان را برایمان خالی نکرده‌اند اما تمام زندگی‌مان پر از آن‌هاست.
آنانی که می‌دانیم دوست‌مان ندارند اما ما را جایی میان مشغله های‌شان کنار گذاشته‌اند تا غروب جمعه‌ای،
عصر دلگیری یا در یک هوای ابریِ نابهنگام کسی را داشته باشند که وقتشان را پر کند ...
تنهایی‌مان را کتمان می‌کنیم بی آنکه خاطرمان باشد زمان،
برای هیچکس از حرکت باز نمی‌ایستد...
ما یک روز پشت همین فیلم هایی که برای خودمان بازی می‌کنیم غافلگیرانه پیر می‌شویم...