سلام

دلم یک کیف خانومانه می خواهد . از همون کیف هایی که مریم و مرجان با هم از حراجی خریده اند . بعد هی می خواهم زودتر بروم که کیف بخرم . اما هی سردبیرمون گیر می ده که آزاده تمرکز نداری یک بار دیگه صفحه رو بخون بعد برو . من نمی دونم چه کاریه یک خبر رو باید الکی ۱۰۰ بار بخونم و حالم ازش بهم بخوره . بابا متهم به اعدام محکوم شده به جرم حمل و نگهداری یک کیلو شیشه فکر کن یک کیلو شیشه چقدر زیاده بعد اعدامش کردند مرده پزشک معتمد زندان مرگش رو تایید کرده جنازه رو برده اند سرخانه ۲۴ ساعت نگه داشتند خانواده اش که اومدند تحویلش بگیرند اعلام کرده اند که مرد اعدامی که ۱۲ دقیقه بالای چوبه دار بوده و با باد این ور و اون ور رفته زنده شده بردنش بیمارستان . حالا وکلا و علما و قاضی می گویند خوب بشه باز هم باید اعدامش کرد بعد یک عالمه هم قانون و ماده واحده و تبصره بهش اضافه می کنند . اما سازمان عفو بین الملل و شبکه های تی وی اون ور آبی جلسه و میزگرد و میتینگ می گیرذند که نه بابا ایرانی ها هنوز توی توهش دست و پا می زنند و اعدام چیه و از این حرف ها من نمی دونم باید اعدام بشه یا نباید اعدام بشه . خدا نیستم . کارشناس مسائل اجتماعی هم نیستم . فقط این رو خوب می دانم که شیشه خیلی ها رو بدبخت کرده توهم ناشی از مصرف اون خیلی ها رو مهمون سینه قبرستون کرده . شیشه قاتل بزرگ قرنه و این متهم یک کیلو شیشه داشته . که خیلی راحت می شود با آن ۱۰۰ تا جوان رذو شما بخوانید پسر و دختر مادر و پدر و دایی و عمو و عمه و خاله پدر بزرگ و مادر بزرگ را به راحتی آلوده کنه . حتما این رو هم شنیدید که شیشه ترک نداره یا اینکه ترک کردنش خیلی خیلی خیلی سخته .

تحریریه جدید یک آشپزخونه خیلی بزرگ داره که یک میز نهار خوری ۱۸ نفره داخلش گذاشتند . حالا دیگه مثل اون تحریریه لازم نیست موقع نهار بریم سلف رکه توی زیر زمین بود . داخل آشپزخونه دور همی نهار می خوریم . امروز سردبیرمون گفت خواهشا موقع نهار همه بچه ها با هم سرویسشون رو ترک نکنند . مگه شماها رومئو وژولیت هستید که با هم غذا می خورید . البته حواسش بود که بگه این تذکر شامل حال آزاده و بابک که تک نفره سرویس هاشون رو اداره می کنند نمیشود . تا ساعت ۳ وقت نهار و نمازه بعد از اون هم همه باید پشت سیستم هاشون باشند . امروز داخلی ها رو اعلام کردند . تا یادمون بمونه تصحیح چنده ؟صف آرایی داخلیش چه شماره ایه کلی کر کر خنده است . الان همه می دونند که هیچ وقت نباید توی شماره ها ۱۰۰ رو بگیرند چون سردبیریه و تلفن سردبیری هم کالر ای دی داره بعد از اینکه زنگ بخوره سردبیر خیلی شیک و مجلسی زنگ می زنن که امر؟بعد که حرفی برای گفتن نداشته باشی و بزنی توی صحرا ی کربلا و چرت و پرت بگی خیلی بلند طوری که قشنگ صدا بپیچه و همه بشنوند اعلام می کنن که به خدا زشته این مسخره بازی ها کارتون رو انجام بدهید . اما باز هم همه زیر زیرکی داخلی ها رو می گیریم و پچ پچ می خندیم .

تحریریه مون رو خیلی دوست دارم اینجا یک عالمه سوراخ و سنبه داره برای کشف کردن . امروز همه کشف کرده بودن میز من تنها میزیه که اصلا در تیر رس نگاه سردبیر نیست حتی خود سردبیر هم امروز اعلام کرد که اصلا در در تیرس نگاه من نیستی برای همین هم هست که تمرکز نداری . این روزها خوشحالم ذوق تحریریه جدید هنوز توی دلمه و همون ذوق کوچولو .البته

پ.ن:

مترسک!

آنقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در آغوش نمی‌گیرد

ایستادگی همیشه تنهایی می‌آورد.